امروزه زبان در رديف حاكميت، استقلال سياسى و آزادى قرار دارد و عامل مهمى در وحدت ملى به شمار مىرود. يكى از شرايط اساسى پايدارى هر جامعه منسجم اين است كه مردم به يك زبان سخن بگويند.
اگر زبان، ضرورتى فرهنگى و پديدهاى اجتماعى در رديف استقلال سياسى و حاكميت است، زبان عربى افزون بر اينها ضرورتى دينى نيز هست. از آن جا كه دين اسلام داراى نظام كامل زندگى و ارزشهاى معنوى و ايمانى است، زبان عربى همچون ظرفى است كه با نزول قرآن كريم شرافت پيدا كرده و بُعد ديگرى براى آن به وجود آمده است، و برماست كه اهميت آن را از اين زاويه مورد توجه قرار دهيم.
كشورهايى كه به زبان عربى سخن مىگويند، اين افتخار را دارند كه زبانشان با زبان دين و قرآنشان يكى است، و اين نعمتى است كه آن را جز مسلمانى كه از آشنايى با اين زبان محروم است به خوبى نمىشناسد. مثلاً مسلمانان آفريقايى كه زبان عربى را نمىدانند، هنگام شنيدن آيات قرآن دلشان به وجد مىآيد و آرزو مىكنند كه معانى اين كتاب آسمانى را مستقيما و بدون ترجمه بفهمند، ولى اختلاف زبان برخاسته از مشيت الهى و يكى از نشانههاى قدرت اوست كه خداوند مىفرمايد:
وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمواتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ (روم / 22)
و از نشانههاى او آفرينش آسمانها و زمين و گوناگونى زبانها و رنگهاى شماست.
زبان اصلى، زبانى است كه انسان آن را از زبانهاى ديگر بهتر مىفهمد و مىتواند بهوسيله آن و با عباراتى بهتر، از درون خود خبر دهد، و وقتى چيزى را به آن زبان شنيد يا مطالعه كرد، آن را در بالاترين حد بفهمد. اين بهترين وسيلهاى است كه انسان مىتواند آموزش خود را با آن انجام دهد. به همين سبب، همگان در اين اصل تربيتى اتفاق نظر دارند كه به كاربردن زبان مادرى به عنوان يك وسيله تعليم بهترين روش است. اصولاً يكى از مشكلاتى كه ما براى تبليغ اسلام در آفريقا با آن روبهرو هستيم، تعدد زبانها در آنجاست. مثلاً در نيجريه، مردم به 400 زبان سخن مىگويند كه تنها سه زبان آن رسمى است. در اوگاندا، 22 زبان و در كنيا حدود 94 زبان وجود دارد كه دولت تنها زبان سواحلى را زبان رسمى اعلام كرده است. شمار زبانهايى كه در چاد به كار مىرود، از محدوده درياچه چاد گرفته تا حدود نيجريه و كامرون و آفريقاى مركزى، علاوه بر 84 لهجه، به 108 زبان مىرسد.
دانشمندان تعداد زبانهاى دنيا را ميان 2500 تا 5000 زبان تخمين مىزنند، و اين تخمين بستگى به آن دارد كه منظور از زبان چه باشد. چنانچه ميان زبان و لهجه فرق بگذاريم، آمار زبانهاى دنيا به شرح زير است:[1]
آسيا، 1562 زبان
آفريقا، 1600 زبان[2]
جزاير اقيانوس آرام، 1034 زبان
امريكاى شمالى و جنوبى، 812 زبان
اروپا، 55 زبان
خاورميانه، 40 زبان (مجموع: 5103 زبان)
حدود دو سوم ساكنان روى زمين با 27 زبان و بقيه با زبانهاى ديگر سخن مىگويند.[3] بنابراين اگر اولويتهاى ترجمه قرآن را براى تبليغ در نظر بگيريم، اين 27 زبان چون از همه زبانها شايعترند، در بالاى جدول قرار خواهند گرفت. در كشورهايى كه زبانهاى متعدد در آنجا رايج است، انتخاب زبان رسمى دشوار است و گاه چند زبان را به عنوان زبان رسمى انتخاب مىكنند. از 52 كشور آفريقايى[4] هنوز 45 كشور زبان رسمى انتخاب نكردهاند. اين مشكل در كشورهاى عربى وجود ندارد؛ تنها در موريتانى دو زبان رسمى وجود دارد كه يكى عربى و ديگرى فرانسه است.
برخى از كشورهاى آفريقايى گامهاى بلندى در جهت عربىسازى زبان خود برداشتهاند، ولى مشكلات و موانعى كه استعمار به وجود آورد، اين پيشرفت را در زبان عربى يا به قول مبشران، زبان قرآن، متوقف كرد. به عنوان مثال، در سومالى برنامه به كار بردن حروف لاتينى در نوشتن زبان سومالى، سنگ بزرگى بر سر راه عربىسازىِ اعلام شده نهاد، و حال آنكه سومالى عضو جامعه كشورهاى عربى است.
آنچه در مورد سومالى اتفاق افتاد، در مورد زبان سواحلى نيز پيش آمد؛ آن هم در زمانى كه گامهاى بلندى در عربىسازى آن برداشته شده بود، تا آنجا كه نزديك به دو سوم كلمات آن عربى شده بود و لغات آن با حروف عربى يعنى حروف قرآن كتابت مىشد. با اين همه، استعمار آلمان در سال 1911 توانست اين زبان را از حروف عربى تغيير دهد، و بدينگونه كار عربىسازى متوقف شد. اين كار نمونههاى فراوانى دارد، چون بسيارى از زبانهاى آفريقايى علاوه بر اين كه با حروف عربى نوشته مىشدند، به تدريج به سوى عربى شدن حركت مىكردند، و اين كار بهتر از آن بود كه قرآن به زبان آنها ترجمه شود. با اين همه، گسترش زبان عربى در ميان قبايل آفريقايى يك ضرورت دينى است كه بايد از اولويتهاى تبليغ دين خدا باشد. براى تحقق اين هدف چارهاى جز اين نيست كه قرآن به زبانهاى آفريقايى ترجمه شود، تا آن كه خورشيد زبان قرآن در آفريقا طلوع كند.
آنچه گفتيم، اشارهاى گذرا بر اين مسئله و تنها ذكر چند نمونه بود؛ زيرا هدف ما بررسى كامل اين موضوع نيست، بلكه غرض آشنايى با حجم اين كار بزرگ است؛ كارى كه انجامدادن آن بر ما واجب است، در حالى كه دشمنان اسلام به جاى ما اين كار را انجام مىدهند و ما از آنچه يهوديان، مسيحيان، قاديانىها و ديگران مىكنند بىخبريم. آنان قرآن كريم را براى مردم آفريقا ترجمه مىكنند و اين خلأ را پر مىسازند. البته گاهى به طور پراكنده، با هدف پر كردن اين خلأ، تلاشهايى فردى از سوى مسلمانان نيز صورت مىگيرد كه اين كافى نيست. اساسا ترجمه قرآن در حكم يك تيغ دو لبه است كه اگر به دشمنان واگذار شود بر سينه ما فرو مىرود. اگر مسلمانانِ آگاه، به تفسير قرآن اقدام كنند، حتما مفيد خواهد بود و پيام خود را ابلاغ خواهند كرد.
ناگفته نماند كه تلاشهاى مفسران شايسته امت اسلامى تاكنون بدون ترتيب و برنامهريزى بوده است، زيرا كار آنان تنها برخاسته از احساس نياز و رغبت به تبليغ دين راستين خدا و بستن راه بر ترجمههاى مغرضانه بوده است. ما هرگز نمىگوييم كار تمام شده است، بلكه مىگوييم در اين ميدان مردان سختكوشى فعاليت كرده و آثارى از خود بر جاى گذاشتهاند. بر ماست كه آنها را زنده كنيم و با امكانات جديدى كه خداوند به ما عطا كرده است، اين تفسيرهاى ارزشمند را حفظ كنيم و منتشر سازيم، تا وقتى كه خداوند راه را براى تشكيل يك گروه بينالمللى اسلامى هموار سازد كه به تفسير كتاب خدا در ميان ملتهاى مسلمان آفريقا و ساير مناطق روى زمين به صورت علمى و تحقيقى بپردازند. اگر ما در اينجا از حفظ تفاسير سخن گفتيم، براى آن است كه تفاسير فراوانى در آفريقا وجود دارد كه مردم به صورت شفاهى آنها را به يكديگر منتقل مىكنند، بى آن كه در جايى ضبط يا نوشته شده باشد.
ملل اسلامى آفريقا را مىتوان برحسب موقعيت جغرافيايى به چهار گروه بزرگ تقسيم كرد:
الف. ملل اسلامى عرب زبان. اين مجموعه در شمال اين قاره گردآمدهاند و كشورهايشان عبارت است از: مصر، سودان، ليبى، تونس، الجزاير، مغرب، موريتانى، سومالى و جيبوتى. در اين كشورها زبان عربى حاكميت دارد و قرآن كريم با اين زبان تفسير مىشود و چيزى جز بالا بودن سطح بيسوادى و گسترش برخى از زبانهاى ديگر مانند بربرى، نوبهاى و سومالى مانع رواج آن نيست. از نظر تركيب نژادى، مهمترين نژادها در اين كشورها عبارتند از: عرب، بربر، نوبهاىها، نيلوتىها (كه عبارتند از: دِنكا، نوير، شيلّوك و انواك) كه در جنوب سودان زندگى مىكنند.
ب. ملل اسلامى شرق آفريقا، كه در كشورهاى زير به سر مىبرند:
تانزانيا، حبشه، اريتره، جزاير كومور (ممكن است سومالى و جيبوتى از نظر جغرافيايى و نژادى در اين گروه قرار گيرند).
قبايل شرق آفريقا از گروههاى زير تشكيل شدهاند: سومالى، عفار يا دناقل، تيگرى، تِگرينيا، جوارج، باتو، ارمو، نيامويزى، ياو، بجه.
ج. ملل اسلامى آفريقاى ميانه كه در كشورهاى زير زندگى مىكنند:
چاد، نيجر، آفريقاى مركزى، گابُن. مردم اين منطقه از نژاد بزرگ بتو در چاد، هوسا، سنگاى، جرما در نيجر و بانتو تشكيل يافتهاند.
د. ملل اسلامى غرب آفريقا، كه در كشورهاى زير به سر مىبرند:
سنگال، گامبيا، گينه بيسائو، مالى، ولتاى عليا، بنين، سيرالئون، توگو، داهومى، نيجريه، كامرون. مردم اين منطقه از نژادهاى ولوف، توكولور، مناندگ، هوسا، گولانى، ماسايى، مور، سنفهاى، يوروبا، ديولا، كانورى، سرار، سينوفو، ساننكه، باريبا، فاى، اكان و تيمن تشكيل شدهاند.
جدولى كه در پى مىآيد، همه كشورهاى آفريقايى و تعداد ساكنان و مسلمانان آنها و زبانهاى رايج و نژادهاى گوناگون را دربردارد. بدون شك استخراج آمارهاى دقيق اين كشورها مشكل است، چون در اكثر آنها آمارگيرى دقيق صورت نگرفته و اگر هم آمارهايى وجود داشته باشد، عوامل سياسى و قومى و دينى متعددى در آن دخالت داشته است. از اينرو آمارها با توجه به منابع مختلفى كه دارند گوناگون است. منابع استعمارى تبشيرى كه مدتى طولانى در اين كشورها آمارگيرى كردهاند، قابل اعتماد نيستند، چون آنها همواره از موقعيت اسلام و مسلمين مىكاهند و همه حقايق را بيان نمىكنند. ولى منابع متعددى كه با شيوههاى گوناگون آمارگيرى كردهاند، امكان تنظيم جدولى را فراهم مىسازند كه به گمان ما به حقيقت نزديكتر است، اگرچه احتمال خطا هم در آن وجود دارد.
از اين جدول معلوم مىشود كه تعداد ساكنان اين قاره در سال 1980 ميلادى 467 ميليون نفر بوده كه 297 ميليون نفر يعنى 64% آنان مسلمان هستند. در چند سال اخير تعداد ساكنان اين قاره، به ويژه در كشورهايى مانند نيجريه، مصر، كنيا و سودان افزايش بسيار داشته است و شايد در حال حاضر جمعيت اين قاره به 485 ميليون نفر و نسبت مسلمانان 67% افزايش يافته باشد. بنابراين اكنون (سال 1986) جمعيت مسلمانان در آفريقا به حدود 325 ميليون نفر بالغ مىگردد. تعداد ساكنان اين قاره در اوايل قرن بيستم بين 110 تا 120 ميليون نفر بوده كه در سال 1930 به 165 ميليون نفر، و در سال 1940 به 190 ميليون نفر، و در سال 1950 به 222 ميليون نفر، و در سال 1960 به 277 ميليون نفر و در سال 1965 به 310 ميليون نفر رسيده است.
از اين آمار نتيجه مىگيريم كه در طول اين سالها ميانگين رشد جمعيت افزايش يافته است، به طورى كه در سال 1950 ميلادى 15 در هزار بوده ولى در سال 1960 ميلادى به 21 در هزار و در سال 1970 ميلادى به 27 در هزار رسيده است.
ترجمه و تفسير قرآن كريم به زبانهاى گوناگون آفريقايى تنها از همين قرن (قرن بيستم) شروع شده است.[5] علت عمده اين امر آن بوده است كه ملتهاى آفريقايى در راه عربىسازى گام برمىداشتند و آموزش قرآن و قرائت و حفظ و تفسير آن به صورت عربى انجام مىگرفت و عمدتا كاتبان قرآن وسيله اين كار بودند. ولى اين حركت طبيعى كه هر مسلمانِ آفريقايى را به فراگيرى زبان عربى در جهت فهم مبانى دين وادار مىكرد، از سوى استعمار غربى و هيئتهاى تبشيرى مسيحى مورد هجوم قرار گرفت و زبان استعمارگران و واژگان آنها بر ملتهاى آفريقايى تحميل شد، در حالى كه ملتها گامهاى بلندى در جهت آشنايى با زبان عربى برداشته بودند. در اين هجوم، قرآن كريم نيز مورد حمله قرار گرفت.
همزمان با اين تحول، چند تن از مبلغان مسيحى آيات قرآن كريم را به برخى از زبانهاى آفريقايى ترجمه كردند و گروهى از قاديانىها در اين ترجمه از آنان پيروى كردند و بدينگونه آن حلقه محكم شد و زبان عربى مورد حمله واقع شد و ترجمههاى تحريف شده آفريقايى به آسانى در دسترس قرار گرفت.
فرهنگ غربى و زبانهاى آن، اين ملتها را درهم كوبيدند و زبانهايى چون فرانسه، انگليسى و پرتغالى رسميت يافت و به دنبال آن، ترجمه قرآن به اين زبانها به كشورهاى مسلمان آفريقايى كه عطش فهم قرآن را داشتند، راه پيدا كرد. اگر زبان عربى و ترجمههاى آفريقايى قرآن از بين رفت، به جاى آن ترجمههاى مسموم اروپايى يگانه مرجعى شد كه در دسترس همگان قرار گرفت.
جدول زير منابعى را معرفى مىكند كه مسلمانان آفريقايى قبل از گسترش زبان عربى در اين قاره، براى فهم قرآن از آنها استفاده مىكردند:
الجزاير عربى، فرانسه، بربرى تفسيرهاى عربى، ترجمههاى فرانسوى
آنگولا پرتغالى، زبانهاى بانتو ترجمههاى پرتغالى
بنين فرانسه، انگليسى، فوان، ديدى يوربا ترجمههاى فرانسوى و انگليسى و يوربايى
بوتسوانا انگليسى، سيتسوانا، بانجواكيتس، باكوينا، بامانجوانا انگليسى
بوروندى فرانسه، كيروندى، سواحلى ترجمههاى فرانسوى، سواحلى
كامرون فرانسه، انگليسى، زبانهاى كامرونى، بانتو، سواحلى، عربى تفسيرهاى عربى، ترجمههاى انگليسى و سواحلى و فرانسوى
آفريقاى مركزى فرانسه، عربى، هوسا، سواحلى، سانگو، بانتو تفسيرهاى عربى، ترجمههاى فرانسوى، و ترجمههايىبه زبان هوسا و سواحلى
چاد فرانسه، عربى تفسيرهاى عربى، ترجمههاى فرانسوى
جزاير قمر (كومور) عربى، فرانسه، سواحلى تفسيرهاى عربى، ترجمههاى فرانسوى و سواحلى
كنگو فرانسه، زبانهاى بانتو ترجمههاى فرانسوى
جيبوتى عربى، فرانسه، سومالى، عفار تفسيرهاى عربى، ترجمههاى فرانسوى
مصر عربى، نوبهاى تفسيرهاى عربى
گينه استوايى اسپانيايى، زبانهاى بانتو ترجمههاى اسپانيايى
اريتره عربى، امهرى، انگليسى، ارومو، سومالى تفسيرهاى عربى، ترجمههاى انگليسى و امهرى
حبشه امهرى، عربى، ارومو، سومالى، انگليسى تفسيرهاى عربى، ترجمههاى انگليسى و امهرى
گابون فرانسه، فانگ، زبانهاى بانتو ترجمههاى فرانسوى
گامبيا انگليسى، فرانسه، ماندنكا، ولوف، عربى تفسيرهاى عربى، ترجمههاى انگليسى و فرانسوىو ترجمهاى به زبان ولوف
غنا انگليسى، هوسا، اشانتى فانتى، كونشاس،فرافرا داجومبيا، اكان، جاتوى، نزيما، داگبانى ترجمههاى انگليسى، هوسا
گينه فرانسه، فولانى، بمبار، ماندى ترجمههاى فرانسوى
گينه بيسائو پرتغالى، كريول، فولانى، ماندى ترجمههاى پرتغالى
ساحل عاج مالنكه، بامبارا، ديولا، فولانى، فرانسهباولى، بيته، اسانى، وبى و چند زبان ديگر ترجمههاى فرانسوى
كنيا انگليسى، سواحلى، لوكامبى جالوكامپ ترجمههاى سواحلى و انگليسى
نام كشور زبانهاى رايج ترجمههاى موجود
لسوتو سيسوتو، انگليسى ترجمههاى انگليسى
ليبريا انگليسى، مادنجو، بسا، فاى ترجمههاى انگليسى
ليبى عربى، ايتاليايى، انگليسى تفسيرهاى عربى
ماداگاسكار مالاگاشى، فرانسه ترجمههاى فرانسوى
مالاوى چيچيوا، انگليسى، نيانجا ترجمههاى انگليسى
مالى بامبارا، مالنكه، ديولا، فولانى، جولا، ميركا، فرانسه ترجمههاى فرانسوى
موريتانى عربى، سونينكه، فرانسه تفسيرهاى عربى
جزاير موريس كربول، انگليسى، فرانسه، هندى، اردو،چينى، تاميل، تلوگو، ماراتى ترجمههايى به زبانهاى كريول، انگليسى، فرانسوى، هندى،اردو، چينى، تاميل، تلوگو، ماراتى
مغرب عربى، فرانسه تفسيرهاى عربى و ترجمههاى فرانسوى
موزامبيك سواحلى، پرتغالى، انگليسى ترجمههاى سواحلى، پرتغالى، انگليسى
ناميبيا انگليسى، آفريكانس، آلمانى ترجمههاى انگليسى و افريكانى، آلمانى
نيجر هوسا، فولانى، عربى، فرانسه تفسيرهاى عربى و ترجمههاى هوسا و فرانسوى
نيجريه هوسا، يوربا، انگليسى ايبو، تيبى، و زبانهاى بسيار ديگر ترجمههاى هوسا و يوروبا و انگليسى
رواندا كنيا رواندا(بانتو) سواحلى، فرانسه، انگليسى ترجمههاى سواحلى، فرانسه، انگليسى
سانتوماس و پرنسيب پرتغالى، انگليسى ترجمههاى پرتغالى و انگليسى
سنگال ولوف، فولانى، ماندينكا، سيرار، عربى، فرانسه تفسيرهاى عربى و ترجمههاى فرانسوى و ولوف
سيشل كريول، انگليسى و فرانسه ترجمههاى كريول و انگليسى و فرانسوى
سيرالئون كريول، مِنده، تمنه، انگليسى ترجمههاى انگليسى
سومالى سوماليايى، عربى، ايتاليايى، انگليسى تفاسير عربى و ترجمههاى ايتاليايى و انگليسى
آفريقاى جنوبى زولو، بانتو، آفريكانس، انگليسى ترجمههاى زولو و افريكان و انگليسى
سودان عربى، انگليسى تفسيرهاى عربى و ترجمههاى انگليسى
سوآزلند انگليسى، سيسواتى ترجمههاى انگليسى
توگو كابرى، اوى، هوسا، توى، مينا، كوتو كولىبسار، فرانسه ترجمههاى هوسا و فرانسوى
تونس عربى، فرانسه تفسيرهاى عربى
اوگاندا لوگاندا، انگليسى، سواحلى ترجمههاى لوجاندا، انگليسى، سواحلى
نام كشورزبانهاى رايج ترجمههاى موجود
ولتاى عليا موسى، فولانى، ماندينگو، سامو، جولا، بوبو،فرانسه، بامبارا، مورى ترجمههاى فرانسوى
كنگو دموكراتيك سواحلى، لينگالا، كيكونگو، چيلوبا، فرانسه، انگليسى ترجمههاى سواحلى و فرانسوى و انگليسى
زامبيا زبانهاى بانتو از جمله لوزى، تونگا، بيمابا، بالوندالوفالى، نيانجا، انگليسى ترجمههاى انگليسى
زيمبابوه شونا، نديبيله، انگليسى و زبانهاى ديگر ترجمههاى انگليسى
تانزانيا سواحلى، زبانهاى بانتو، عربى ترجمههاى سواحلى و تفسيرهاى عربى
با توجه به جدول بالا مجموعه منابع مربوط به شناخت قرآن در ميان ملتهاى آفريقايى به سه دسته تقسيم مىشود:
الف. تفسيرهاى عربى
ب. ترجمههاى اروپايى
ج. ترجمههاى آفريقايى
اين تفسيرها طبعا در كشورهايى كه به زبان عربى سخن مىگويند يا با اين زبان آشنايى دارند منتشر مىشوند و از منابع مهم آشنايى مردم اين كشورها با معانى قرآن، به شمار مىروند.
اين ترجمهها مشتمل بر شش زبان است كه عبارتند از: فرانسه، انگليسى، پرتغالى، ايتاليايى، اسپانيايى، آفريكانس (زبان ساكنان سفيدپوست آفريقاى جنوبى كه از زبان هلندى گرفته شده و با اين كه مركز آن آفريقاست، از زبانهاى اروپايى به شمار مىآيد).
با دقت در اين ترجمهها، مىبينيم منابع مسيحى بر همه آنها غلبه دارند و اين منابع در نقل درست معانى قرآن مورد اعتماد نيستند و مترجمان آنها به خاطر دوست داشتن اسلام يا مسلمانان يا براى كمك به آنها، زحمت ترجمه را نپذيرفتهاند. در ميان اين مترجمان، مترجم مسلمان كمتر ديده مىشود و اگر هم باشد تعداد آنها از تعداد انگشتان يك دست فراتر نمىرود.
1. زبان فرانسه. ترجمههايى به اين زبان از سوى مسلمانان صورت گرفته است، مانند ترجمه حميدالله كه متداولترين ترجمه است و حدود دوازده مرتبه تجديد چاپ شده است[6] و آن ترجمهاى است كه حتى در دعوت و نشر اسلام به آن تكيه مىشود؛ هر چند كه ترجمههاى اسلامى ديگرى هم وجود دارد ولى چندان متداول نيست؛ مانند ترجمه صادق مازيغ از تونس و ابوبكر حمزه از مسجد پاريس.
2. زبان انگليسى. ترجمههايى كه توسط مسلمانان صورت گرفته و بيشتر متداول است ترجمه يوسفعلى و محمد مرمادوك پيكتال و ترجمه مولانا ابوالاعلى مودودى و تنى چند از علماى هند است. ترجمهاى كه تاكنون در دعوت و نشر بيشتر مورد توجه قرار گرفته ترجمه يوسفعلى است، مگر اين كه تفسير يا ترجمهاى كاملتر و دقيقتر منتشر شود.
3. زبان پرتغالى. ترجمههاى معروف به اين زبان تا كنون به هفت ترجمه رسيده است كه يكى از آنها توسط جوانى مسلمان كه چندان اطلاعى از زبان عربى و آيين اسلام نداشته و نام او سميرالحايك است صورت گرفته و در سال 1975 در برزيل منتشر شده است. ترجمه ديگر، ترجمهاى شعرگونه است كه توسط پزشكى از نژاد عرب به نام دكتر نجيب معضاء انجام شده و در سال 1961 انتشار يافته و دسترسى به آن مشكل است. ترجمه پرتغالى ديگرى نيز در دست تهيه است كه به سفارش رابطة العالم الاسلامى و توسط دكتر حلمى نصر استاد بررسىهاى اسلامى در دانشگاه سانپائولو صورت مىگيرد.
خلاصه اين كه هنوز معانى درست قرآن كريم به كسانى كه با اين زبان تكلم مىكنند نرسيده است، در حالى كه آمار گويندگانِ اين زبان در جهان به 76 ميليون نفر مىرسد (پرتغال 9 + برزيل 64 + اسپانيا 2 + موزامبيك 5/1 + تعدادى در آنگولا و جوا و آمريكا و ماكاو و تىمور).
4. زبان ايتاليايى. 9 ترجمه به اين زبان وجود دارد كه همه آنها توسط غير مسلمانان انجام گرفته و معانى قرآن بهطور صحيح به اين زبان منتقل نشده است.
5. زبان اسپانيايى. حدود 15 ترجمه به زبان اسپانيايى وجود دارد كه از جمله آنها ترجمهاى است كه مركز دانشجويان مسلمان در گرانادا آن را منتشر كرده است. ترجمه ديگرى توسط صفى الدين رحال در سال 1945 در بوئنوس آيرس صورت گرفته است. اين دو ترجمه هنوز ارزيابى نشدهاند. بقيه ترجمهها مربوط به غير مسلمانان است. ترجمه ديگرى نيز وجود دارد كه توسط برخى از مسلمانان اندلسى در گرانادا و زير نظر استاد عبدالغنى ميلارد در حال تصحيح است.
6. زبان آفريكانس. ترجمههاى كاملى به اين زبان توسط مسلمانانى مانند اسماعيل عبدالرزاق و محمد احمد بكر صورت گرفته كه هنوز توسط مراجع اسلامى ارزيابى نشدهاند. اين ترجمهها به ترتيب در سالهاى 1960 و 1961 منتشر شدهاند.
از مجموع اين مطالب روشن مىشود كه جز اندكى از منابع اروپايى كه به زبانهاى متداول در آفريقا نگارش يافتهاند، بقيه منابع مورد اعتماد نيستند و مىتوان ترجمههاى مفيد را ترجمه حميدالله به زبان فرانسه و ترجمه عبدالله يوسف على و مولانا ابوالاعلى مودودى به زبان انگليسى دانست.
اين ترجمهها را مىتوان به هشت زبان منحصر دانست كه عبارتند از:
سواحلى، لوگاندا، هوسا، يوروبا، بيول، ولوف، زولو و كريول (كريول اقيانوس هند).
استاد حميدالله در مجله «فرانسيس اسلام» كه در پاريس منتشر مىشد و اكنون تعطيل شده است، از برخى ترجمههاى آفريقايى كه از سوره فاتحه انجام شده خبر داده است، كه مورد بحث ما نيست، زيرا ما از ترجمههاى كامل قرآن سخن مىگوييم.
ادامه دارد
[1]. به نقل از: Linguistic Composition of the Nations of the World. Quebec, 1984.
[2]. تعداد زبانها در آفريقا حدود 1600 زبان تخمين زده مىشود، ولى در يك سوم اين قاره، زبان عربى رواج دارد.
[3]. بنگريد به جدول اين 27 زبان.
[4]. اگر جزيره موريس و جزيره رئونيون را هم بر آن بيفزاييم، 54 كشور مىشود كه از اين تعداد، بيست و هفت كشور آن اسلامى است.
[5]. برخى گفتهاند ترجمهاى به زبان بربرى وجود داشته كه در حدود سال 127ق ترجمه شده است، ولى ما به آن دسترسى پيدا نكرديم جويدى.
[6]. اين ترجمه تاكنون دهها بار در كشورهاى گوناگون و توسطِ فرَق مختلف اسلامى تجديد چاپ شده است. م